بپا! حکومت برای همه نخبگان بپا میگذارد؟
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۸۹۹۶۰
اعتماد نوشت: چند شبی است که سریال «تمام رخ» را تماشا میکنم. خیلی فضاهای آن شبیه «گاندو» است. اگر هیچکدام از اینها را تماشا نکردهاید چیزی را از دست ندادهاید، همه آنها تکرار کلیشههای سریالهای تلویزیون است. در همه این سریالها نهادهای امنیتی، برای شخصیتهای داستان که ممکن است دانشمند، استاد دانشگاه، اقوام مقامات بلندپایه، معاون بانک مرکزی باشند، «بپا» میگذارند تا بپا، در همه مکانها شخصیت داستان را تعقیب کند و حتی وقتی سوژه در مکانی سربسته تنهاست باز نیروهای امنیتی با دستگاههای شنود، حواسشان به سوژه جمع است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سریال «تمام رخ» مامور یا همان «بپا» یک پژوهشگر داروسازی ایران را در یک سفر خارجی همراهی میکند و در جریان این تعقیب، متوجه روابط جاسوسان با این محقق ایرانی میشود که احتمالا این سرآغاز یک نفوذ در فضای علمی و دانشگاهی ایران خواهد بود و هنوز داستان به این موضوعات نرسیده است. همین داستان در گاندو هم بود، چند بپا، اقوام یک مقام بلندپایه، معاون بانک مرکزی و... را رصد میکردند و بالاخره روابط آنها را با جاسوسان خارج را کشف کردند.
تکرار این کلیشه، نشاندهنده درک سناریونویسان سریالهای تلویزیون از اعتماد حاکمیت به نخبگان خودش است، اما لزوما آنها با تکرار این کلیشه، به مقصود خود که اقتدار نهادهای امنیتی است دست پیدا نمیکنند و حتی ممکن است این مسیر غلط به ضد خود تبدیل شود. برای مثال مخاطب وقتی پای تلویزیون مینشیند از خود میپرسد چرا وقتی یک پژوهشگر داروساز به خارج از کشور سفر میکند، نهادی امنیتی چند مامور خود را بر او سوار کرده تا دایم کوچکترین ملاقاتهای او را رصد کنند؟ به تمام مکالمات آنها در کافه گوش دهد یا دایم از او عکس بگیرند؟ اگر اینطور باشد که نیمی از هواپیماها به مقصد خارج از کشور باید با ماموران امنیتی و بپاهای شهروندان ایران پر شده باشد! یا مخاطب از خود میپرسد چرا باید برترین پژوهشگر ایران، معاون بانک مرکزی و... در یک دیدار چند ساعته با یک غریبه که فقط انگلیسی حرف میزند، تخلیه اطلاعاتی شود! یا چرا باید یک دانشمند مرد سرد و گرم چشیده ایرانی به محض ملاقات با یک زن بلوند چشم رنگی تمامی اطلاعات سری محل کار خود را در اختیار او قرار دهد؟
به نظر میرسد برخلاف انتظار نهادهای امنیتی، پیام این قصهها اقتدار یا حواس جمعی نهاد امنیتی نیست، بلکه کاملا برعکس پیامی متناقض را به جامعه منتقل میکند: اول. بدنه مدیریتی و کارشناسی نهادهای بانکی، علمی و سیاسی کشور را مشتی سست عنصر که توانایی حفاظت از اطلاعات را ندارند، پرکردهاند و دوم حاکمیت به تمامی نیروهای داخل کشور بیاعتماد است و آنها در مظان طعمه شدن قرار دارند. سوم هیچ بعید نیست هر شهروندی که به خارج از کشور میرود کسی از ایران دایم او را تعقیب کند.
این سریالها اینطور القا میکنند که تمامی نخبگان ایران در مظان افشای اطلاعات و جاسوسی هستند و باید مراقب آنها باشیم و البته به طور ضمنی این پیام را القا میکند که نخبگان غربی، هرگز تن به افشای اطلاعات نمیدهند و از رصد دایمی بینیاز هستند، لابد، چون مورد اعتماد حاکمانشان هستند.
ماجرای القای حس بیاعتمادی حاکمیت ایران به نخگبان خود، زمانی جدیتر میشود که در این قصهپردازیها هرگز نمیبینیم مامور سرویسهای جاسوسی دشمن، رفت و آمد نخبگان خودش را زیر نظر داشته باشند تا مبادا ستون پنجم از کار در بیاید یا جذب سرویس اطلاعاتی ایران شود. همه آنها جوری با اعتماد به نفس حرف میزنند که گویا نماینده تامالاختیار حکومت خودشان هستند. احدی مراقب آنها نیست تا مبادا در تور امنیتی نیروهای ایران گرفتار و تخلیه اطلاعاتی شوند و جالبتر آنکه اساسا نیروهای امنیتی- ارزشی ایران هم برای تخلیه اطلاعاتی یا برگزاری جلسه با دانشمندان خارجی برنامهای ندارند و تنها هم و غم آنها پاییدن نخبگان ایران است تا بیش از این بند را به آب ندهند و اطلاعات کشور را به دشمن نفروشند.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۸۹۹۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا کسی برای دختران دانشجوی آمریکایی شعر برای خواهرم نمیخواند!
این چند روز که عکسها و فیلمهای ضربوشتم دانشجویان آمریکایی در رسانههای خارجی سانسور میشود، نخستین سؤالی که به ذهن میرسد این است که اگر این تصاویر مربوط به ایران بود، روایت ماجرا چطور شکل میگرفت؟!
ضربوشتم وحشیانه دانشجویان و حتی استادان دانشگاه در حالی است که مطالبه معترضان تنها توقف جنایت در غزه است، اما همین را هم تحمل نمیکنند. ۶۰۰نفر را دستگیر و دهها نفر را تحقیر کردند و زیر باد کتک گرفتند؛ تا آنجا که مجبور شدند خونهای ریختهشده دانشجویان را با ماشین آبپاش شستوشو دهند بلکه آثار جنایت پاک شود. اما تمام رسانههای اصلی، این خروش بیسابقه را سانسور کردهاند.
تا اینجا آزادیبیان به روایت آزادی آمریکایی است؛ اما بیایید فرض کنیم که این ماجرا در ایران اتفاق میافتاد. آنگاه رسانهها و سیاستمداران غربی و نهادهای حقوق بشری چطور رفتار میکردند؟ این در حالی است که کنشگری دانشجویان، اعتراض به وحشیگری بیسابقه رژیم صهیونیستی است و نه اقدامی علیه امنیت ملی کردهاند و نه آسیبی به اموال عمومی زدهاند و نه آدم کشتهاند و نه کف خیابان مأموران را برهنه و سلاخی نمودهاند و نه با گروههای آدمکش و تفرقهافکن و برانداز همکاری کردهاند و یا اجیر آنها شدهاند. با همه اینها فرض کنید این وقایع در ایران بود؛ آنگاه آنها چه رفتاری میکردند؟
- تمام رسانههایشان بهخط میشدند تا شب و روز، عکسها و تصاویر را به کرات بازنشر و تحلیل کنند. اگر هم تصویری پیدا نمیکردند از عکسهای گذشته یا ساختگی یا تصاویر تجمعات دیگر کشورها استفاده میکردند.
- از فرصت استفاده و تمام گروههای آدمکش و تروریست و اراذل و اوباش را بهصف میکردند تا وارد کشور شوند یا از گوشه و کنار شهر جمعشان میکردند تا تجمع دانشجویان را تبدیل به شورش علیه امنیت کشور کنند.
- تمام سیاستمداران در ردههای مختلف در دیگر کشورها را ردیف میکردند تا تصاویر را محکوم کنند. از دولتها درخواست میکردند با ایران قطع رابطه کنند و نهادهای امنیتی ایران را تروریستی بنامند.
- تمام سلبریتیها بهصف میشدند و موضعگیری میکردند. هر سلبریتیای هم اعلام موضع نمیکرد، بهصورت مجازی به او حملهور میشدند تا از سر ترس سخن بگوید و ساکت نباشد. هر میزان هم لازم بود پول خرج میکردند.
- هر زمان اعتراضات از دایره اخبار خارج میشد و به سمت آرامش پیش میرفت، با ریختن خون چند بیگناه، آن را شعلهور میساختند. حتی اگر لازم بود، در کف خیابان مامور امنیتی یا انتظامی یا آدم عادی را نیز سلاخی میکردند و خون میریختند.
- همه نهادهای حقوق بشری را بهخط میکردند تا بیانیه دهند و محکوم کنند و قطعنامه دهند و تحریم جدید وضع کنند.
- از صفحات آشپزی و آرایشگری و پیجهای فیتنسی و صفحات رقص و جادوگری و شومنی گرفته تا همه اینفلوئنسرها را بهخط میکردند و سکه میدادند تا مطالب آنها را بازنشر کنند و این احساس ایجاد شود که تنها یکصدا بیشتر در جامعه وجود ندارد.
- عدهای سادهلوح و خودحقیرپندار را هم تحریک میکردند تا کاملا واداده، غرب را تشویق کنند و کشور را متهم به ناکارآمدی و تباهی کنند.
- جهت تهییج بیشتر و تحریک احساسات، آثار هنری تولید میکردند و شعر میساختند و موسیقی درست میکردند. اما هیچکس برای دختران و زنان دانشجوی آمریکایی شعر «برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون» نمیخواند و با عکسهای آنها فیلم و کلیپ نمیسازد.
- تا میتوانستند به اموال عمومی و دارایی شخصی مردم و کشور لطمه میزدند تا ترس و وحشت در شهر حاکم شود و مردم احساس کنند همهچیز از دست رفته است و بهزودی انقلاب میشود. بعد هم تصاویر آن را با ضریب بالا توزیع میکردند تا بگویند قدرت برتر در میدان آنها هستند. اما همانها امروز هتک حیثیت دانشجویان آمریکایی را نادیده میگیرند، بلکه صدایشان آگاهیساز و روشنگرانه نباشد.
منبع: روزنامه همشهری
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی